از سلسله پیشدادیان تا امروز
خدایان و اسطورههای بزرگ جهان
قصۀها و افسانۀهای قدیمی
برترین و معروفترین آهنگ های جهان همراه با بایوگرافی خانندگان
یه دنیا از هر کتابی که بخوای
«پادشاهی کیکاوس» یازدهمین داستانِ پادشاهان و دومین پادشاهی کیان در شاهنامۀ فردوسی است که دورانِ صدوبیستسالهٔ پادشاهیِ کِیکاووس را داستان میکند.
در شاهنامه کیکاوس فرزند کِیقُـبـاد دانسته شدهاست و پس از او به پادشاهی میرسد. کیکاوس پس از آنکه فریب دیوان را میخورد، با وجود مخالفتهای پهلوانان و بزرگان به ویژه زال، آهنگ جنگ مازندران کرده تا آنجا را فتح کند. شاه مازندران از دیو سپید کمک میخواهد...
ادامه پُستکِیقباد نخستین پادشاه و بنیانگذار دودمان کیانیان است. گویند این دودمان از او آغاز و تداوم مییابد. پس از مرگ منوچهر، پسرش نوذر به روی کار آمد ولی بهدلیل بیتدبیری او کشور به هرج و مرج افتاد و پشنگ پادشاه توران که فرصت را مناسب دید، برای انتقام خون نیای خود تور، پسرش افراسیاب را با هدف کشورگشایی با سپاهی گران به ایران فرستاد و در نهایت ایران شکست خورد و نوذر به دست افراسیاب کشته شد.
ادامه پُستکیانیان دومین دودمان پادشاهی ایران در اوِستا، شاهنامۀ و اسطورۀ شناسی ایرانی پس از پیشدادیان و پیش از اشکانیان میباشد. پادشاهی کیانی بهدست کِیقُـبـاد یا کِیکَـواذ (با یاری رستم و زال) بنیاننهاده شد، پادشاهان کیانی ده تن بودند و نامورترین آنها، کِیخسرو است و با مرگ اسکندر این پادشاهی ۶۵۲ ساله سرنگون میشود و جایش را به دودمان ملوکالطوایفی اشکانیان میدهد. پایتختهای کیانیان شهرهای اصطَخر و بَلخ گزارش شدهاست. پادشاهی کیانی به دو بخش پهلوانی (از کِی قُباد یا کِیکَـواذ تا پایان پادشاهی کِیگَـشتاسپ) و تاریخی (از آغاز پادشاهی کِیبهمن تا اسکندر) بخشبندی میشود.
ادامه پُستپادشاهی گَرشاسپ نُه سال بود. همچنین او آخرین پادشاه سلسله پیشدادیان است.
*گرشاسپ پسر زَو را با پهلوانی به نام گرشاسپ اشتباه نگیرید*
زو را پسری بود به نام گَرشاسپ که پس از او بر تخت شاهی ایران نشست و دست به نیکی بگشاد. اما در همان زمان به تُرکان (تورانیان) آگهی رسید که زو درگذشت و تخت ایران، همچنان که پیشتر بود، بی شاه گشت. پس افراسیابِ تورانی برخروشید و کشتی بر آب افکند و به دَشت رِی آمد.
ادامه پُستپس از آن که افراسیابِ تورانی، نوذَر را کشت؛ زو به شاهی رسید. زو پنج سال پادشاهی کرد و به یاری توس و گستهم با افراسیاب جنگید. پس از خشکسالی در ایران و توران، افراسیاب و زَو صلح را پذیرفتند. زو در ۸۶ سالگی درگذشت. پس از مرگ او، به روایتی گرشاسب به پادشاهی رسید. اما بر اساس شاهنامه به تصحیح دکتر خالقی مطلق پس از زَوتهماسب سلسله کیانیان شروع شده و کِیقُباد پادشاه شد.
ادامه پُستپادشاهی نوذَر هفت سال بود. نوذر، پسر منوچهر، یکی از شاهان پیشدادی در شاهنامه است. به دلیل بیتدبیری او ایران دچار وضعیت بحرانی شد. نوذر پس از اینکه بر تخت سلطنت نشست روش اعتدال را پیشه نمود ولی بزودی قدرت او را به تکبّر و شقاوت واداشت بسیار خودسر و بیرحم شد و فرّهٔ ایزدی از سیمایش پر کشید و چهرهاش تیره شد. پَشَنگ پادشاه توران پس از اطلاع از مرگ منوچهر، پسر خود اَفراسیاب را به کینخواهی تور به جنگ ایرانیان فرستاد. در جنگی که در پای حصار دهستان درگرفت نوذر گرفتار افراسیاب گشت و کشته شد. نوذر دو پسر به نامهای طوس و گستهم داشت که به تشخیص بزرگان ایران هیچیک لایق پادشاهی نبودند.
ادامه پُستپادشاهی منوچهر صد و بیست سال بود. منوچهر پس از بزرگ شدن به پیش نیای خود افریدون رفته و افریدون تاج پادشاهی ایرج و سرزمین او را به منوچهر میدهد. منوچهر صد و بیست سال پادشاهی میکند تا نوادهٔ تورج تورانی بر او تاخت و تا دوازده سال شکست خورده بود. منوچهر او را از سرزمین خود میراند و ۲۷ سال دیگر پادشاهی میکند. منوچهر دادگر و نیکوکار است. نخستین کسی است که رسم دهقانی پدید میآورد و برای هر دهکده دهقانی میگمارد.
به خوانخواهی نیای خود ایرج جنگاوری پیشه میکند و طوج و سلم را میکشد و بازمیگردد. پس از شصت سال افراسیاب که از نوادگان طوج است به جنگ منوچهر میآید و در طبرستان او را محاصره میکند. افراسیاب و منوچهر صلح میکنند و مرزبندی را بر سر جای فرود آمد تیر یکی از مردان منوچهر به نام آرش شیواتیر میگذارند. تیر وی با نیروی بسیار از تبرستان به رود بلخ میرسد.
ادامه پُستایرَج کوچکترین پسر آفَریدون است که در تاریخ سنتی نام ایران از او برخاسته است. انبوهی از اسطورهها در اوستا، نوشتههای پهلوی و عربی و فارسی بر پایهٔ داستانهای ساسانیان بویژه شاهنامه فرودسی، ایرج را در ردهٔ قهرمانی برجسته میدانند که نیای دودمان پیشدادی پادشاهی در ایران است و الگویی برای رهروان دفاع از اهداف محق بشمار میآید.
فردوسی مفصلترین روایت از داستان ایرج را ارایه میدهد که شیوایی و تصاویر خوشمنظر بدیع آن جالب توجه است...
ادامه پُستپادشاهی فریدون (آفَریدون) پانصد سال بود. فریدون یگانه شهریار جهان میشود و در مهرماه تاج کیانی بر سر میگذارد، پس جشن مهرگان از او به یادگار مانده است. ابتدا قصه ضحاک را بخوانید.
آفریدون پسر آبتین، آبتین پسر جمشید شاه، و مادرش فرانَک ، دختر طهور پادشاه جزیره بسلا ماجین بود. پایتخت آفریدون و منوچهر ،طبرستان (آمُل و تمیشه) بود. از اوضاع تمیشه پیش از اسلام اطلاع چندانی در دست نیست . در شاهنامه آمده که شهر تمیشه پایتخت دوم فریدون، پس از آمل، بوده است. در دورة ساسانیان، انوشیروان در مشرق تمیشه دیواری آجری از کوه تا دریا ساخت تا از حملة تُرکان به طبرستان جلوگیری کند. زادگاه فریدون، روستای ورکه لاریجان در طبرستان یا وَرَنا که در متون متاخر بنام «وَر» شناخته شده، یک روستا در منطقه لاریجان بوده است.
ادامه پُستپادشاهی ضَحاک هزار سال بود.
ابتدا قصّه جمشید را بخوانید.
در تاریخ ثعالبی نام ضحاک از واژهٔ اژدهاک که به معنای مار بزرگ است گرفته شدهاست و یَمَنیان او را از خود میدانند و از وجود او بر خود میبالند. در شاهنامه پسر مَرداس از تبار اعراب و فرمانروای دشت نیزهوران است. او پس از کشتن پدرش بر تخت مینشیند. «ایرانیان که از ستمهای جمشید، پادشاه ایران، به ستوه آمدهاند، به نزد ضحاک میروند و او را به شاهی برمیگزینند.»
جمشید که روزگارش تباه شده بود و تاج و تخت را برای ضحاک نهاده بود، بگریخت و کس ندانست کُجا شد. صد سال بدین سان بگذشت و در صدمین سال بود که جمشید آن شاهِ ناپاک کیش، روزی کنار دریایِ چین پدیدار گشت و چون ضحاک او را به چنگ آورد، زینهارش نداد و او را با ارّه به دو نیم کرد...
ادامه پُست