پادشاهی کیومرث سی سال بود. کیومرث کسی بود که سلسله پیشدادیان را بنیاد نهاد.
نخست کیومرث بود که آیین تخت و تاج بیاورد و شاه گشت؛ پس جایگاه در کوه بساخت و مردم خویش را خوراک و پوشاک نو آورد، و خود با گروه خود پلنگینه بپوشید.
کیومرث را پسری بود زیباروی و هنرمند و به مانند پدر، نامجوی بود، به نام سیامَک.
در گیتی کسی دشمن ایشان نبود مگر اَهریمَن پلید که ایشان را رَشک میبرد. اهریمن را فرزندی بود چون گرگ و با سپاهی بسیار؛ پس اهریمن به نزد کیومرث برفت و تاج و تخت را از او بخواست.
چون سخن از کردار آن دیو پلید به گوش سیامک رسید دلش به جوش آمد و سپاهیان را انجمن بکرد. چون سپاهیان سیامک با سپاه دیو برابر گشت، سیامک به نبرد تن به تن در آن دیو بچه بیاویخت. لیک آن دیو چنگ بر پشت سیامک بزد و او را بر زمین کوبید و بدین سان سیامک به دست آن دیو سیاه کشته شد...
جامعه و فرهنگ در زمان کیومرث
جامعهای که ایرانیان در زمان کیومرث داشتند هنوز دوران اولیه بشر متمدن و یکجانشین را سپری مینمود و نیاز به ارتقاء همهجانبه داشت. بدین سبب کیومرث در پیشرفت فرهنگ و تمدن ایرانیان نقش بسزایی ایفا نموده و پدر تاجدار ایرانیان کهن بودهاست. شاهنامه او را بانی و ترویج دهندهٔ انواع پوشیدنی، خوردنی، آموزش و پرورش معرفی میکند به عبارتی ایرانیان برخی فنون را در رشتن و بافتن از پشم حیوانات را مدیون وی هستند.
در کنار ارائه و آموزش انواع هنرها، از چهره و سیمای پادشاه عادل فرّ شاهنشاهی متبلور میشد و روز بروز کدخدایی او بر مردمش شیرینتر و مقبولتر میگشت. دد و دام نیز مطیع فرمان او گشتند و همه حیوانات اهلی و وحشی در کنار کیومرث آرام گرفتند یا در قلمروی او احساس خطر نمیکردند. حکیم طوس فردوسی خبر میهد که همه در مقابل تخت او دوتا شده عرض ادب بجا میآوردند حتی حیوانات نیز از این قاعده مستثنا نبودند در برابر کدخدا کرنش مینمودند.
دولت کیومرث
زمامداری کیومرث بدوران بسیار کهن مربوط است، به استناد متون پیش از کشف آهن توسط ایرانیان. تمدنهای متقدم در این موضوع، یعنی احتمال دستیابی به عنصر استراتژیک آهن یحتمل تمدنهای مصر باستان و میان رودان بودند. دوران کدخدایی کیومرث پیش از کشف آهن بود و ایرانیان فن استخراج آهن را در زمان هوشنگ یادگرفتند که البته دستیابی به آهن مستلزم کشف و حفظ آتش بود که این مهم در زمان هوشنگ محقق شد.
منبع: شاهنامه فردوسی به نثر پارسی سره ـ میترا مهر آبادی
ادامــۀ جُــســتــار...